-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 آبانماه سال 1387 10:24
-
تغییر قالب
شنبه 25 آبانماه سال 1387 17:10
میگم. قالب وبلاگم را تغییر دادم. چطوره؟ برم خیلی زیباست.... نمیدانم برای شما چگونه؟؟؟
-
دلگرفتگی
سهشنبه 21 آبانماه سال 1387 18:12
درد دل را دوا چیست و غم عشق را علاج چیست؟ دلگرفته بکجا پناه ببرد و عاشق بیچاره از کی مدد جوید؟ نمیدانم سبب دلگرفتگی های بعضی اوقاتی انسان چی اند که رد آنان را یافته نمیتوانی٬ البته آنان تورا در هر گوشه ی که پناه جویی مییابند...!! از دلگرفتگی چگونه راه خلاصی یافت؟؟؟
-
نبینم دلت گرفته باشه............ {نظر}(سپنتا)
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1387 14:59
یکی از دوستان عزیز اینگونه نظر خیلی زیبا ارائه نموده اند. آنرا در اینجا برای شما هم میگذارم. ماه من غصه چرا ؟! آسمان را بنگر، که هنوز، بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد..! یا زمینی را که، دلش از سردی شب های خزان نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید و در...
-
مصروفیت ناق
جمعه 10 آبانماه سال 1387 15:42
سلام. بعد از مدتها امروز باز سر بسر انترنت خوردم. تا درد دلی بکنم...... در این روزهاخیلی مصروف هستم. امتحانات نیم سمستری ام نزیدک شده اند. مصروف وظیفه هم هستم و خیلی دردسر های زیادی..... نمیدانم این سال اخیرم چگونه سپری خواهد شد... بسیار دلگرفته شده ام... نمیدانم چی خواهد شد......
-
پنجم... دل بیقرار
چهارشنبه 3 مهرماه سال 1387 16:45
امروز بعد از مدتی با انترنت سر خوردم.. یکی از دوستان بنام فرزاد جان اینچنین نظر داده بودند: سلام بله اینجا کسی دوست کسی نیست ولی تو با دلت دوستی واسه دلت بنویس که فقط دل آدم رو آروم و بیقرار می کنه موفق باشید اینک هم پاسخ: ممنون فرزاد جان. بلی چنین هست که دل انسان بهترین دوست و همراز خود انسان هست.... من هم برای دلم...
-
بعد از سه ماه
پنجشنبه 28 شهریورماه سال 1387 10:39
البته بعد از سه ما.... .... سه ماه رخصتی از دانشگاه.... ... خیلی چیزها دارم برای گفتن. .. در پستهای بعدی خواهم گفت... الآن میرم تا تیاری برای افطاری گیرم. الله یارتان... سامی
-
سوم (فرشته گک خواب)
شنبه 18 خردادماه سال 1387 13:23
امروز هم تصمیم داشتم چیزهای زیادی بنویسم. از خود بگویم.. از گذشته هایم.. ولی آخر چرا بگویم... به کی بگویم.. اینجا که کسی دوست کسی نیست... همه برای خود زندگی میکنند و تنها برای خود فکر میکنند.... کی بسخنان تو گوش فرا میدهد... کی به گفته هایت پرواهی میگذارد؟؟؟ پس من چرا بیهوده وقتم را ضایع سازم... ولی .... باز هم کرمک...
-
دومی
جمعه 17 خردادماه سال 1387 18:44
با هزار دقت امروز توانستم بالآخر صاحب وبلاگ شوم.... ولی تا هنوز هیچ کسی بسراغم هم نیامده... خیر. امروز اولش بود.... بعدها که هست... باز خوام گت که این دلک چی چیزهای دارد تا باز نماید...؟ باز خواهیم دید.
-
اول
جمعه 17 خردادماه سال 1387 16:27
سلام بعد از مدت زیادی که روی اورکت وقتم را بباد دادم الآن نوبت رسید به وبلاگ نویسی.. اکثر دوستانم داشتند وبلاگ هم مینویشتند و همچنان در اورکت و سایر سایت های اجتماعی ساعت تیری هم میکردند و همه وقت از وبلاگ خود٬ نوشتار ها و بازدید و آراء خوانندگان خود پف هم میکردند .... ولی من جراءت نداشتم تا وبلاگی بسازم... میترسیدم...